بسم الله الرحمن الرحیم
الزهراء امّ ابیها
شعرى از حسان شاعر معاصر
منم که عصمت اللّه و، به ساق عرش زیورم |
حبیبه خدامنم ، حباب نور داورم |
رضاى من رضاى او، ولاى من ولاى او |
که من ولیة اللّه و، زهر بدى مطهرم |
على است نفس احمد و حقیقت محمدى |
منم که بضعة النبى و، با على برابرم |
به تخت اقتدارشان ، نشسته ام کنارشان |
به تاج افتخارشان ، یگانه است گوهرم |
بجز محمد و على ، که نور ما بود یکى |
ز انبیاء و اولیاء، خدا نموده برترم |
نبى چو گفت بر ملا: اگر نبود مرتضى |
ز اولین و آخرین ، هر کسى نبود همسرم |
على ، شهاب ثاقب و منم فروغ زُهر وى |
با اوج عصمت و حیا، به هر زمان منورم |
نهال عشق ایزدى ، بهار حسن سرمدى |
شکوفه محمدى ، عطاى رب و کوثرم |
حسین با حسن مرا، دو گوشوار زینتند |
على است طوق گردنم ، محمد است افسرم |
محمد و على و من ، چو اصل و ام خلقتیم |
منم که باب خویش را، درین مقام مادرم |
فدک چه جلوه اى کند، به پیشگاه دولتم |
که مالکیت جنان ، به کف بود چو حیدرم |
علیه غاصب فدک ، از آن قیام کرده ام |
که راه پر جهاد حق ، نشان دهم به دخترم |
(حسان ) بود مودت رسول و آل مصطفى |
امید برزخ من و، پناه روز محشرم |