سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چادر نورانی و 80 یهودی
نویسنده : حسن
شنبه 93/2/13
نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

چادر نورانى ومسلمان شدن هشتاد یهودى
ابن شهر آشوب وقطب راوندى روایت کرده اند که روزى حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام مـحـتـاج بـه قرض شد وچادر حضرت فاطمه علیهاالسّلام را به نزد مرد یهودى که نامش زیـد بود رهن گذاشت وآن چادر از پشم بود وقدرى از جوبه قرض ‍ گرفت . پس یهودى آن چـادر را بـه خـانـه بـرد ودر حجره گذاشت ، چون شب شد زن یهودى به آن حجره درآمد نـورى از آن چـادر ساطع دید که تمام حجره را روشن کرده بود چون زن آن حالت غریب را مـشـاهـده کـرد بـه نـزد شـوهـر خـود رفـت وآنـچـه دیـده بـود نـقـل کـرد، پـس یـهـودى از اسـتـمـاع آن حـالت در تـعـجب شد وفراموش کرده بود که چادر حـضـرت فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام در آن خـانـه اسـت بـه سـرعـت شـتـافـت وداخل آن حجره شد که دید شعاع چادر آن خورشید فلک عِصْمت است که مانند بَدْر مُنیر خانه را روشـن کـرده اسـت ، یـهودى از مشاهده این حالت تعجبش زیاده شد پس ‍ یهودى وزنش به خانه خویشان خود دویدند وهشتاد نفر از ایشان را حاضر گردانیدند واز برکت شعاع چادر فاطمه علیهاالسّلام همگى به نور اسلام منوّر گردیدند.
در (قُرْب الاسناد) به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده است کـه حـضـرت رسـالت صـلى اللّه عـلیـه وآله وسـلّم مقرر فرمود که هرچه خدمت بیرون در بـاشـد از آب وهـیزم وامثال اینها حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام به جا آورد وهرچه خدمت انـدرون خـانـه بـاشـد از آسـیـا کـردن ونـان وطـعـام پـخـتـن وجـاروب کـردن وامثال اینها با حضرت فاطمه علیهاالسّلام باشد.(14)
وابـن بـابـویـه بـه سـنـد مـعـتبر از حضرت امام حسن علیه السّلام روایت کرده است که آن حـضـرت فـرمـود کـه در شـب جـمـعـه مـادرم فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام در مـحراب خود ایستاده ومشغول بندگى حق تعالى گردید وپیوسته در رکوع وسجود وقیام ودعا بود وتا صبح طـالع شـد شنیدم که پیوسته دعا مى کرد از براى مؤ منین ومؤ منات وایشان را نام مى برد ودعا براى ایشان بسیار مى کرد واز براى خود دعائى نمى کرد، پس گفتم : اى مادر! چرا از بـراى خـود دعـا نـکـردى چـنـانکه از براى دیگران کردى ؟ فرمود: یا بُنَىَّ! الْجارُ ثُمَّ الدّار؛ اى پسرجان من ! اوّل همسایه را باید رسید وآخر خود را.
ثـَعـْلَبـى از حـضـرت صـادق عـلیـه السـّلام روایـت کـرده اسـت کـه روزى حـضـرت رسـول صـلى اللّه علیه وآله وسلّم به خانه فاطمه علیهاالسّلام درآمد فاطمه را دید که جامه پوشیده از جُلهاى شتر وبه دستهاى خود آسیا مى گردانید ودر آن حالت فرزند خود را شیر مى داد، چون حضرت اورا بر آن حالت مشاهده کرد آب از دیده هاى مبارکش ‍ روان شد وفـرمـود: اى دخـتـر گـرامـى ! تـلخـیـهاى دنیا را امروز بچش براى حلاوتهاى آخرت . پس فاطمه علیهاالسّلام گفت : یا رسول اللّه ! حمد مى کنم خدا را بر نعمتهاى اووشکر مى کنم خدا را بر کرامتهاى او؛ پس حق تعالى این آیه را فرستاد:
(وَلَسـَوْفَ یـُعـْطیکَ ربُّکَ فَتَرْضى )؛(16)یعنى حق تعالى در قیامت آن قدر به تو خواهد داد که راضى شوى .
واز حـَسـَن بَصْرى نقل شده که مى گفت : حضرت فاطمه علیهاالسّلام عابدترین امت بود ودر عـبـادت حـق تـعـالى آن قـدر بـر پـا مـى ایـسـتـاد کـه پـاهـاى مـبـارکـش ورم مـى کـرد.(18) ووقـتى پیغمبر خدا صلى اللّه علیه وآله وسلّم به اوفرمود چه چیز بـهـتر است از براى زن ؟ فاطمه علیهاالسّلام گفت : آنکه نبیند مردى را ونبیند مردى اورا؛ پـس حـضـرت نـور دیـده خـود را بـه سـیـنـه چـسـبـانـیـد وفـرمـود: (ذُرِّیَّةً بـَعـْضـُه ا مـِنـْ بَعْضٍ)
واز (حـلیه ابونُعَیْم ) روایت شده که حضرت فاطمه علیهاالسّلام آن قدر آسیا گردانید که دستهاى مبارکش آبله پیدا کرد واز اثر آسیا دستهاى مبارکش پینه کرد.
وشـیـخ کـلیـنى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود در روى زمین گیاهى اشـرف وپـرمـنـفعت تر از (خرفه ) نیست واوسبزى فاطمه علیهاالسّلام است پس فرمود: خدا لعنت کند بنى اُمیه را که نامیدند خرفه را به بَقْلَة الحُمَقاء به جهت بغض وعداوتى که با ما وفاطمه داشتند.

منبع: منتهی الآمال



:: برچسب‌ها: شناخت حضرت فاطمه
ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام الله
نویسنده : حسن
جمعه 93/1/29
نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

در بیان ولادت با سعادت حضرت فاطمه علیهاالسّلام
شـیـخ طـوسى در (مصباح ) واکثر عُلما ذکر کرده اند که ولادت آن حضرت در روز بیستم مـاه جـُمـادى الا خـره بـوده وگـفـتـه انـد کـه در روز جـمـعـه سـال دوّم از بـعـثـت بـوده و بـعـضـى سـال پـنـجم از بعثت گفته اند(1) وعلامه مجلسى رحمه اللّه در (حیاة القلوب ) فرموده که صاحب (عُدَدْ) روایت کرده است که پنج سـال بـعـد از بـعـثـت حـضـرت رسـالت پـنـاه صـلى اللّه علیه وآله وسلّم حضرت فاطمه عـلیـهـاالسـّلام از خدیجه متولد شد وکیفیّت حمل خدیجه به آن حضرت چنان بود که روزى حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه وآله وسلّم در ابطح نشسته بود با امیرالمؤ منین علیه السـّلام وعـمـار بـن یـاسـر ومـنـذر بـن ضـحـضـاح وحـمـزه وعـباس وابوبکر وعمر، ناگاه جـبـرئیـل نـازل شد با صورت اصلى خود وبالهاى خود را گشود تا مشرق ومغرب را پر کـرد ونـدا کـرد آن حـضرت را که اى محمد صلى اللّه علیه وآله وسلّم خداوند على اعلاترا سـلام مـى رسـانـد وامـر مى نماید که چهل شبانه روز از خدیجه دورى اختیار کنى ؛ پس آن حضرت چهل روز به خانه خدیجه نرفت وروزها روزه مى داشت و شبها تا صباح عبادت مى کـرد وعـمـار را بـه سـوى خـدیـجـه فرستاد وگفت : اورا بگوکه اى خدیجه نیامدن من به سـوى تـواز کراهت وعداوت نیست ولیکن پروردگار من چنین امر کرده است که تقدیرات خود را جـارى سـازد وگـمـان مبر در حق خود جز نیکى وبه درستى که حق تعالى به تومباهات مـى کـنـد هـر روز چـنـد مـرتـبـه بـا مـلائکـه خـود وباید هر شب در خانه خود را ببندى ودر رخـتـخواب خود بخوابى ومن در خانه فاطمه بنت اسد مى باشم تا مدّت وعده الهى منقضى گـردد. وخـدیـجـه هـر روز چـنـد نـوبـت از مـفـارقـت آن حـضـرت مـى گـریـسـت وچـون چـهـل روز تـمـام شد جبرئیل بر آن حضرت نازل شد وگفت : اى محمد صلى اللّه علیه وآله وسـلّم خداوند على اعلاترا سلام مى رساند که مهیّا شوبراى تحفه وکرامت من ، پس ناگاه مـیـکـائیل نازل شد وطبقى آورد که دستمال از سندس بهشت بر روى آن پوشیده بودند ودر پـیـش ‍ آن حـضرت گذاشت وگفت : پروردگار تومى فرماید که امشب بر این طعام افطار کن و حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام گفت که هر شب چون هنگام افطار آن حضرت مى شد مـرا امـر مـى کرد که در را مى گشودم که هرکه خواهد بیاید وبا آن حضرت افطار نماید، در ایـن شـب مـرا فـرمـود کـه بـر دَرِ خـانـه بـنـشـیـن ومـگـذار کـسـى داخـل شـود کـه این طعام بر غیر من حرام است ؛ پس چون اراده افطار نمود طبق را گشود ودر مـیـان آن طـبق از میوه هاى بهشت یک خوشه خرما ویک خوشه انگور بود وجامى از آب بهشت ، پـس از آن مـیـوه هـا تـنـاول فـرمـود کـه سـیـر شـد واز آن آب آشـامـیـد تـا سـیـراب شـد وجـبـرئیـل از ابـریـق بـهـشـت آب بـر دسـت مـبـارکـش مـى ریـخـت ومـیـکـائیـل دسـتـش را مـى شـسـت واسـرافـیـل دسـتـش را از دستمال بهشت پاک مى کرد وطعام باقیمانده با ظرفها به آسمان بالارفت . وچون حضرت برخاست که مشغول نماز شود جبرئیل گفت که در این وقت نماز ترا جایز نیست (معلوم است کـه مراد نمازهاى نافله ومستحبّى است نه نماز فریضه چه داءب نبى وامام بر آن است که نـمـاز را مـقـدم بـر افـطـار مـى دارنـد) بـایـد کـه الحـال بـه مـنـزل خـدیـجـه روى وبـا او مـضـاجـعـت نـمـائى کـه حـق تـعالى مى خواهد که در این شب از نسل توذریه اى طیّبه خلق نماید.
پس آن حضرت متوجّه خانه خدیجه شد وخدیجه گفت که من با تنهائى الفت گرفته بودم وچـون شـب مى شد درها را مى بستم وپرده ها را مى آویختم ونماز خود را مى کردم ودر جامه خـواب خود مى خوابیدم وچراغ را خاموش مى کردم در این شب در میان خواب بودم که صداى دَرِ خـانـه را شـنـیدم ، پرسیدم که کیست در را مى کوبد که به غیر محمد صلى اللّه علیه وآله وسـلّم دیـگرى را روا نیست کوبیدن آن ؟ آن حضرت فرمود: اى خدیجه ! باز کن در را کـه مـنم محمد صلى اللّه علیه وآله و سلّم چون صداى فرح افزاى آن حضرت را شنیدم از جا جستم ودر را گشودم و پیوسته عادت آن حضرت آن بود که چون اراده خوابیدن مى نمود آب مـى طـلبـیـد و وضـوء تـجـدیـد مـى کـرد ودورکـعـت نـمـاز بـه جـا مـى آورد وداخـل رخـتـخـواب مـى شـد و در ایـن شـب مـبـارک سـحـر هـیـچ یـک از ایـنـهـا نـکـرد وتـا داخـل شـد دسـت مرا گرفت وبه رختخواب برد وچون از مضاجعت برخاست من نور فاطمه را در شکم خود یافتم.

منبع: منتهی الامال شیخ عباس قمی



:: برچسب‌ها: شناخت حضرت فاطمه


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آرشیو مطالب